نقشهای حیوانی و ترکیبی تخت جمشید، زبان نمادین هخامنشیان
فاطمه شمشیرگران
لبخند سبز - در دل سنگهای آهکی تخت جمشید، جهانی از جانوران واقعی و افسانهای با هنرمندی بیبدیلی نقش بستهاند. این نگارهها تنها تزیینات ظاهری نیستند، بلکه زبانی نمادین برای بیان جهانبینی، باورهای مذهبی و سیاستهای حکومتی هخامنشیان هستند. از گاوهای عظیمالجثه بر فراز ستونها تا شیرهای غران در نبرد با گاو و موجودات ترکیبی اساطیری، هر نقش، روایتی رمزآلود از تمدنی کهن را روایت میکند که هنر را رسانهای برای تفکر و قدرت قرار داده بود. این مقاله به کاوش در لایههای معنایی این نقشهای شگفتانگیز میپردازد.
نمادهای حیوانی: پیوند زمین و آسمان
شیر، سلطان بیتاج جانوران، در تخت جمشید بیش از هر حیوان دیگری تکرار شده است. این حیوان نماد خورشید، تابستان و قدرت شاهانه بود. نقش معروف "شیر گاوشکن" که در پلکان کاخ آپادانا دیده میشود، صحنهای دراماتیک از حمله شیر به گاو را نشان میدهد. برخلاف تصور نخستین، این صحنه بیانگر نبرد فیزیکی نیست، بلکه نماد کیهانی چیرگی تابستان (شیر) بر زمستان (گاو) و فرارسیدن بهار است. در فرهنگ ایران باستان، پنجهافکندن شیر بر پشت گاو، استعارهای شاعرانه از طلوع خورشید بود، همانگونه که فردوسی در شاهنامه سروده است:
گاو با هیکلی ستبر و چشمانی نگران، نماد ماه، زمستان، باروری و پایداری بود. حضور پرتکرار آن در سرستونهای کاخها—مانند سرستونهای دوگاو پشت به پشت در آپادانا—نه تنها برای تحمل وزن سقفهای عظیم طراحی شده بود، بلکه مفهومی عمیقتر داشت: گاو نگهبان مقدس قلمرو شاهنشاهی بود و شاخهایش چون هلال ماه، پیوند زمین با آسمان را تجسم میبخشید.
عقاب زرین یا شاهین، نماد پیروزی و تجسم اهورامزدا در قلمرو پرندگان بود. این پرنده شکوهمند بر پرچم هخامنشیان نقش میبست و در نقشبرجستههای تخت جمشید، حضوری نمادین به عنوان پاسدار نظم الهی داشت.
موجودات ترکیبی: هنر اسطورهپردازی هخامنشی
هخامنشیان با تلفیق بدن حیوانات مختلف، موجوداتی خیالی آفریدند که تجسم نیروهای ماوراءطبیعی بودند:
گاوهای بالدار با سر انسان (لاماسو): این موجودات ترکیبی—با بدن گاو، بال عقاب و سر انسان—نگهبانان دروازههای تخت جمشید، مانند دروازه ملل بودند. آنها نماد حفاظت از فضای مقدس کاخها در برابر نیروهای اهریمنی محسوب میشدند و ریشه در هنر میانرودان داشتند.
شیردالها (ترکیب شیر و عقاب): موجوداتی با بدن شیر، بالهای عقاب و چنگالهای مهیب که در معماری به عنوان نماد قدرت بیمرز شاهنشاهی به کار میرفتند.
موشخوشو: حیوانی اساطیری با بدن اژدها، پای شیر و گردن مار که اخیراً در آجرهای لعابدار کشفشده از بنای دوره کوروش در "تل آجری" نزدیک تخت جمشید یافت شده است. این نقش—که سمبل ایزد مردوک بابلی بود—نشاندهنده تعامل فرهنگی ایران و بینالنهرین پس از فتح بابل است.
تقابل شهریار و حیوانات: نبرد نمادین نور و تاریکی
یکی از عمیقترین نقشهای تخت جمشید، "نبرد شهریار با موجودات اهریمنی" در تالار صدستون است. در این نگارهها، پادشاه هخامنشی (احتمالاً خشایارشا) را میبینیم که با آرامشی آیینی، در حال کشتن موجوداتی ترکیبی مانند شیر، گاو بالدار یا هیولاهای عجیبالخلقه است.
تفسیر نمادین: این صحنهها بازتابی از جنگ همیشگی نیکی (شهریار) در برابر اهریمن (موجودات ترکیبی) است. پادشاه به عنوان نماینده اهورامزدا، مسئولیت داشت تا نظم کیهانی را در قلمرو خود حفظ کند.
جزئیات هنری: کلاه پارسی ساده شهریار (بهجای تاج رسمی)، چهره آرام او و نحوه ضربه زدن به "قلب" حیوانات (نقطه مرکزی بدن)، همگی بر ماهیت فرازمینی این نبرد تأکید دارند. این تصاویر، پادشاه را از جایگاه زمینی به مرتبهای اسطورهای ارتقا میدهند.
نقش حیوانات در صحنههای آیینی و اجتماعی
پیشکشآوران ملل در پلکان کاخ آپادانا، حیوانات زنده را به عنوان هدیه به شاه تقدیم میکنند. در میان این نقشها، شیر مادهای با دو توله—با قلادهای به دست نگهبان عیلامی—چشمگیر است. شیر با نگرانی به تولههایش نگاه میکند. این صحنه نه تنها مستندسازی خراجگیری، بلکه نمادی از ثروت شاهنشاهی و احترام به زندگی جانوران است. حیوانات دیگر شامل این موارد بودند:
اسب از آسیای میانه
گاو کوهاندار از بینالنهرین
زرافه از سودان
شتر و آهو از فلات ایران
وضعیت کنونی: نقشهایی که خاک میخورند!
متأسفانه امروز بخش قابلتوجهی از این شاهکارهای سنگتراشی در معرض نابودی قرار دارند:
پوسیدگی پوسته سنگها بر اثر عوامل جوی (باران، باد، تغییر دما) و رشد گلسنگها
شکستگیها و ترکهای عمیق در نقشهایی مانند شیر گاوشکن
محو شدن جزئیات مانند صورت پیشکشآوران یا پنجههای حیوانات
بر اساس گزارشها، بیش از ۳۰۰۰ نقشبرجسته در تخت جمشید وجود دارد که بسیاری—مانند سرستونهای سرو و صنوبر—کاملاً از بین رفتهاند. تلاشهای مرمتی با همکاری دانشگاههایی مانند شریف و متخصصان ایتالیایی در جریان است، اما مدیریت میراث جهانی نیازمند عزمی ملی است.
پیام صلح در پوسترهای سنگی
تمامی این نقشها—از گلهای نیلوفر آبی (نماد آناهیتا و صلح) تا گردهمآیی ۲۳ قوم در پلکان کاخ ملل—پیام وحدت در کثرت را منتقل میکنند. هخامنشیان نه با زور، بلکه با هنر نمادین، مشروعیت حکومت چندفرهنگی خود را تثبیت کردند. سرستونهای ترکیبی مانند لاماسوها—که قرنها پیش از "گرگویلهای" کلیساهای گوتیک ساخته شدند—نشاندهنده نبوغ مهندسی ایرانیان در تلفیق کارکرد معماری (تحمل بار سقف) با نمادگرایی عمیق بودند.
امروز این سنگهای حکاکیشده، روایتگر تمدنی هستند که حیوانات را نه تنها در نقشها، بلکه در قوانین عینی خود گرامی میداشت: پرداخت دستمزد به کارگران زن، بیمه کارگری و منع بردهداری در گلنبشتههای تخت جمشید، گواهی ملموس بر این احترام است. شاید به همین دلیل است که پس از ۲۵ سده، نگاه سنگشیران تخت جمشید، هنوز با بیننده امروزی سخن میگوید: پیامی از جنس صلح، قدرتِ مسئولانه و احترام به هستی.